دخترک کبریت فروش در شب های کریسمس، زیر برف های سپید دخترک کبریت فروش، با قدم های لرزان و سرد در تاریکی و سکوت شب، تنها و بی کس با کبریت های کوچکش، آتشی روشن می کند در خیابان های پوشیده از سرما و سکوت آرزوهایش، همراه با نوری کوچک...