کجای این درهی پر سایه خوابیده بودیم که جز صدای تیهوها و بوی آویشن بر شانههایم چیزی را به یاد نمیآورم ؟ همیشه دلهرهی گمشدنت را داشتم یقین داشتم وقتی بیدار شوم تو رفتهای و زمین دیگرگونه میچرخد...