پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دستت را فشردم و گفتم: دوستی!دستم را فشردی و گفتی: دوستی!حرارت سبز صمیمیت از جانمان تراوید،و دستانمان گلدان اعتمادی شد و گل بوته ی باورمان در آن ریشه بست......
ای یار بِکِش دستمآنجا که تو آنجایی.....