متن گلدان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات گلدان
می گویند: خدایان که می میرند،
تندیسشان را خلق می کنند!
اگر تو خدای من باشی،
شبیه گلدانی خلقت خواهم کرد و
روبروی پنجره ی اتاقم می گذارمت.
شعر: شنو محمد زاخو
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
پس از آنکه
آوازِ سیاهِ آینه را
پاک نمودید
سراغِ گلدان بگیرید
و در قلبِ نمدارش
یک جای خالیِ خوب بکارید
«آرمان پرناک»
نور عشق است که از پنجره ها تابیده
به سرش گل زده گلدان و به او خندیده
پنجره باز به گلدان نظر انداخته است
طاقچه عاشقی پنجره را فهمیده
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
لوله ی تفنگ ها را گلدان خواهم کرد،
خاکسترهای بجای مانده از جنگ ها را
برای کودکان سرزمینم
به جوهر تبدیل خواهم کرد،
تا در دفترهایشان مشق کنند.
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی
آفتاب سر زده
زلزله تمام شده
گلدان گل داده...
گلدان هایش اولین چیزی بود که مرتب میکرد
روح او با گیاهان و سبزه ها گره خورده بود
او جان گیاه را با روح زلال خود میدید
و تنهایی اش را به دست گلهای خوشبوی باغ سپرده بود
او می دانست چگونه از دنیا لذت برد 🍃
رعنا ابراهیمی فرد
تقویم را نگاه کن!
تاریخ های تلخ
یادآور فراموشیِ محبت است!
هیچ چیز به اندازه فراموشی، نابود نمی کند
گلدان کنار پنجره هنگامی خشکید
که فراموش شد...
من ارزش سکوت را
ازگلدان پژمرده ی مادربزرگ آموختم
آن هنگام که می دانست دیر یا زود خشک می شود
اما طلب آب بیشتری نکرد
تا گلدانش را به یک کاکتوس ندهند