سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
وقتی که قلبم می گفت میمونه زنده باتو نمیدونست که این عشق می کشه اعتماد...
امن باش. هر چی بودی باش ولی امن بودنت و نفروش. بی شرف باش، عوضی باش، دروغگو باش، دزد باش، حسود باش ولی از اعتمادی که یه روز بهت کرده، سو استفاده نکن. از نقطه ضعفی که خودش بهت گفته، ضربه نزن. با همون چاقویی که خودش داده دستت، زخمیش نکن. با ترس هایی که اجازه داده متوجهشون شی، تهدیدش نکن. با کارهایی که می دونی زمینش می زنه، زیر پاشو خالی نکن. اعتماد مهم ترین چیزیه که مقابل یه آدم توی دستات داری. خرابش نکن. خواهش می کنم خرابش نکن....
به تو اعتماد دارم آن هم در زمانه ای که حتی از تصویرم در آینه می ترسم.به تو اعتماد دارم چرا که هیچ گاه تنهایم نگذاشتی... حتی در روزهایی که با دلم لج کرده بودم و صدایت نمی زدم.به من اعتماد کن؛ من که خودم را به تو سپرده ام و می دانم آن قدر واقعیت داری که کابوس هایم را نیز عاقبت به خیر می کنی.به من اعتماد کن، قول می دهم که امروز از دیروز عاشق تر باشم و فردا...فردایم را تو بساز....
یه دختر خانومی عکس اتاقش رو گذاشته بود که پر از گل بودیعنی گلای هر دیت رو نگه داشته بودیه دختر خانومی اومد کامنت گذاشتکه شماره دعا نویست رو بدهعشق علاقهاعتمادو حس خوبهیچ نیازی به دعا نویس ندارهوفاداری یه سبک زندگیه و قرار نیستاگر شما از جنس مخالف ضربه خوردییا آسیب دیدی دیگه آدم خوب که وفادار باشه وجود نداشته باشه...اگر هنوز سر هر دیت گل نگرفتیتو هنوز بهترین فرد زندگیت رو ندیدی...
زمانى که دست زندگى سنگین و شب بى ترانه است، هنگام عشق و اعتمادست، دست زندگى چه سبک مى شود و شب چه پر ترانه، آنگاه که به همه عشق مى ورزیم و اعتماد داریم، همه چیز سبکتر مى شود و ترانه از تاریکى بر مى خیزد!...
گند نزنید به مهم بودنتون .......
اعتماد اولین سنگ بنای بهروزی جامعه است-فرانسیس فوکویاما...
در امتحان زندگیاعتماد تنها اشتباهی بودکه مرا مردود کرد !محبت هایی که بوی مکر می دادندلبخندهایی که به لب شیرینو در باطن تلخ بودو من در خواب عمیق غفلتکه هرگز بی مهری ات رااحساس نکردممجید رفیع زاد...
به هرکسی اعتماد نکن به کسی اعتماد کن کهاندوه پنهان شده در لبخندتعشق پنهان شده در خشمتو معنای حقیقی سکوتت را بفهمد . . ....
زندگی تو دنیایی که نه میشه به راحتی اعتماد کرد و نه عشق ورزید خیلی میتونه ترسناک باشهیاسمن معین فر...
میگن که شب قدر،شب بخشش و حلالیت طلبیدنهولی یه نکته رو یادت نرهبخشش خوبه برای آرامش درونیت لازمهاما فرصت و اعتماد دوباره به آدم اشتباهی کاملا غلطهارزشمند بودن وجودت رو فراموش نکن و عاقلانه تصمیم بگیریاسمن معین فر...
شاید حاضر بشم چند بار ببخشمت ولی نه فراموش میکنم و نه اعتماد دوباره چون برای خودم ارزش قائلم...
پس به دستی دست بده که دستت را نگاه بدارد. به جایی پا بگذار که زیر پای تو نلغزد.برشی از نامه ی نیما یوشیج به همسرش عالیه جهانگیر...
بچه هایش رابه دریای اعتماد رها کردماهی...
از یک مسافر به شما آدم ها: دل کسی را نشکنید. آدم ها را از اعتماد کردن پشیمان نکنید. اینگونه در حق دو نفر ظلم کرده اید: یکی آنکه قلبش را شکستید... و دیگری کسیست که بعدها عاشقش خواهد شد. بی غل و غش.و آدمی که اعتمادش را خرد کرده اید از عشق خواهد ترسید. می گریزد حتی اگر اشتباه باشد. امضا: گالیور...
یه جوری به چشماتون دروغ یاد دادین کهدیگه به چشماتون هم نمیشه اعتماد کرد...
لطفی در حقم کن کاری کن که باور کنم این حرف خیلی هم راست نیست ،این که می گویند :دور زمانه بدی شده ،آدمی به چشمهایش هم نمی تواند اعتماد کند آخر \تو چشمهای منی \سولماز رضایی...
کیم تهیونگ:اعتماد مثل کاغذ میمونهوقتی مچاله بشه دیگه هیچوقتنمیتونه مثل قبل بشه! :)Kim Tahyeong:Trust is like paper when it crumples, it can never be the same again! :)...
تازه بهت اعتماد کردم که خنجر تو پشتم دیدم ....
اعتماد، نه دیدنی ست نه شنیدنیاعتماد ساختنی ستاعتماد را ...با عمل باید ساخترعناابراهیمی فرد (رعناابرا)...
به هیچ کس انقدر اعتماد نکنید و بدونید اونی که باهاته پاهاته !...
اعتماد مانند یک کاغذ استوقتی مچاله شد دیگر نمی تواند به حالت اولش برگردد....
عشق واقعی به ایمان اعتماد و وفاداری احتیاج داره نه شکلات ،گل وکادو گران قیمت True iove reguires faith trust and ioyalty .Not ch ocolate ,flowers expensive gifs...
چشم هارا جدی بگیریم !چشم ها داستان های زیادی برای گفتن دارند...بیشتر از دهن ها..!دهن ها خجالتی اند...ملاحظه کارند...ساکت میشن...لوس میشن...ناراحت میشن...اون حرفی که نباید رو میزنن و اونی که باید رو نه!اما چشم ها نه...سیاست ندارند...پنهون کاری بلد نیستن...اما تا دلت بخواد صادق ان...باید ها و نباید هارو باهم لو میدن!به چشم ها بیشتر از دهن ها میشه اعتماد کرد...جدیشون بگیریم!...
چشم و کمان و تیر مژگانبه زن با چنین سلاح، اعتماد سخت است...
من ناراحت نیستم که تو به من دروغ گفتی، فقط ناراحتم که از این به بعد نمی توانم به تو اعتماد کنم....
بعد از رفتن آدم ها از زندگی ات به خودت قول می دهی همه چیز را فراموش کنی؛گوشه ای آرام می گیری و بی سر و صدا زندگی می کنیبه تنهایی ات خو می کنی و دیگر هیچ چیزی برایت لذت بخش نیست؛ اما تنهایی ات را دوست داری زندگی ات را خاموش و به آرامی سپری می کنی بی آنکه بی تاب شویی یا نگران باشی چیزی را از دست بدهی.اما بعد از سال ها تنهایی کسی از راه می رسد و می خواهد دوباره از نو دستان سردت را در دست بگیرد و مثل آتش زیر خاکستر شُعله ورت کندساده دلانه ب...
اعتماد؛ اشتباهِ همه ی ماست...♥️🦄...
در ابتدای راه اعتماد میکنی و دستت را با هزاران امید به دستش میدهی و با خوش خیالی،در حالی که چشم هایت را بسته ایو وجودت مملو از احساس است قدم برمیداری...نه ترسِ سقوط داری ونه ترس از ارتفاعگاهی زیر چشمی آن هایی که از پرتگاه رابطه به پایین پرت میشوند را تماشا میکنی و به خودت میبالیفکر میکنی آن که با توست،با همه یِ آدم ها فرق دارد...اما به یکباره دستت را رها میکند،بیخیالِ دوست داشتنت میشودو پرت میشوی به سیاه چاله ی تنهاییسرخورده...
همه یک روزی عوض میشوند و میروند، از بهترین دوستانتان بگیرید تا کسی که خیلی به آن اعتماد دارید، هیچ چیز در این دنیا ثابت نیست،بعد از شب، صبح است و در آفتاب باران میگیرد،ما به آفتاب اعتماد کردیم و چتر نبردیماما ناگهان باران زد،این مثال ها برای آدم ها هم صدق میکند، وقتی به کسی اعتماد زیادی کنیم، ممکن است عوض شود و برود.پس حواستان باشد به چه کسی اعتماد میکنید!...
پدرم حلقه ازدواجش را فروخت تا برای مادرم لباس عید بخرد،مادر بابا را دوست داشت،بابا هم مادر را دوست داشت.بابا هیچوقت به مادر خیانت نکرد و همیشه مشغول کار بود،مادر هم هیچوقت به بابا شک نکرد.پای هم ماندند!حتی اگر زبانِ گفتن نداشتند،باورِ ماندن کنار هم میان آنها استوار بود.بیست و چند سال هم هست که کنار هم نفس می کشند و زیر یک سقف سر روی بالشت می گذارند.سه تا بچه هم دارند قدشان از یخچال بلند تر!راه به راه هم به یکدیگر نمی گوی...
تو رابطه ای که \اعتماد\ نباشه \عشق\ پاشو پس میکشه!!حتی اگه خودش باعث سر گرفتن این رابطه شده باشه...هیچ چیزی مثل \اعتماد دوطرفه\طعم عشقو شیرین نمیکنه...و هیچی مثه \شک \ عشقو خانمان سوز نمیکنه..گند نزنید به عشقی که هیچ جای این کره ی خاکی نمیشه پیداش کرد......
من پُراَمپُر از بوی اعتمادبا رنگِ سفیدپُر از بوی امنیتبا رنگی سبزپُر از رنگ قرمزبا وجود تومن پُر از بوی سیبمآغشته به بوی بهشتبا عطر پرتقال های سبز ،در خروش پُر تلاطم امواج دریامن پُر از خیالِ با تو بودنمبا طعم بوسه های ارغوانیت...
فرق زیادی ستبین دوست داشتن و"اعتماد داشتن"شاید بشود هر کسی رادوست داشت،اما قطعا نمیشود به هرکسیاعتماد کرد؛"اعتماد از عشق هم بالاتر است"...
به گذشته پشت می کنم ومیرم به سمت حال وآیندههیچوقت ازرسیدن به اون چیزی که ازته دل میخوام تسلیم نمی شمشکست نمی خورممن به خودم اعتماد دارموازهمه مهم تر زندگی اونقد کوتاه هس که اجازه نمیدم احساسات منفی منو آزاربدههمیشه می خندم...خندمو ترک نمی کنم...قهقه خندموباغمای گذشته تلخ نمی کنمگاهی ممکنه ناراحت باشم اما بازهم می خندمزندگی می کنم...همیشه با خودم زمزمه می کنم ومیگم هیچوقت دیر نیست برای شاد بودنمن لایق خوشبختی هستممن ارزش عش...
شهریوری که باشیمی شوی دلیل آرامش دیگرانانگار خدا وجودت رابا گل های بابونه سرشته باشد ...شهریوری که باشیمی شوی مایه ی دلگرمیمی شوی سنبل صبوری و اعتمادمی توان ساعت ها کنارت نشستبی آنکه خسته شد ...شهریوری یعنیفرزند ته تغاری تابستاندُردانه ی فصل داغشاد و پرشور و خاطره انگیز ...متولد شهریور یعنییک خوشه ی طلاییپر از بهترین ها ......
آدم گاهی آن قدر دلش می گیرد که به سایه ای گرم می شود. می بیند عجب چشم های دیوانه ای دارد. و آغوشش بهشت است. و صدایش آشناست. سایه ای که از قصه ای دور آمده. از سرگذشتی دیرین. از دنیایی آشنا و از روزهایی آتشین. آدم گاهی آن قدر دلش می گیرد که به سایه ای اعتماد می کند. او را به شب نشینی ...
هیچ چیزی بدون امید و اعتماد به نفس بدست نمی آید....
نگو که نیستسراسر این ظلمات رابه روشناییراهی هستکافی ست به دست هایت اعتماد کنینهراسی وبگشایی...
از میانِ آدمها ،نگرانی ام برای آنهایی که مهربانند از همه بیشتر است. در چهارچوب ذهنی آدمهای نامهربان، تنها چیزی که جا میگیرد و جور در می آید منافعِ شخصی ست. چنین اشخاصی اساسا کاری به کارِ تداوم و سلامتِ یک ارتباط ندارند و دوستی هاشان، اگر بشود اسمش را دوستی گذاشت بر پایه دو دو تا چهارتای مشمئزکننده ایست که حتی تصورآن کراهت دارد چه رسد به تن دادن به بده بستان های عاطفی با چنین آدمهایی.اما آدمهای مهربان همواره و بی توقع مهربانند ، حتی اگرهزاران ...
هیچ چیز نباید به تو تحمیل شودحتی بارانی که پوشیده ترین لباس توستو من بارهای بارعریانی ام را در آن دیده امغم را بیچاره می کنماگر بی خبر جلوی راهت را بگیردو بیزارت کند از زیبایی اتغم نباید خودش را تحمیل کنداگرچه قدیمی ترین دوست من استو من بیشتر از شادیبه او اعتماد دارم...
به لب هایم اعتماد کن ...جز بوسه...چیزی نمی گویند ......
گاهی هر کسی یکی رو نیاز داره بتونه راحت باهاش درد و دل کنه ؛ یه آدم مورد اعتماد که خیالت ازش جمع باشه ، اگه اونقدر خوش شانس هستید که یکی از این آدمها رو دارید سعی کنید هیچوقت از دستش ندید...آریا ابراهیمی...
نگران نباش، هیچ اتفاق خاصی نیفتادهفقط کمی دلتنگ تر شده امکمی خسته تر، کمی افسرده ترکمی پیرتر، کمی....راستی که چقدر کمی هایِ زیادیدارند به احوالاتِ بدِاین روزهای من اضافه میشوندمیدانی من همیشه از سمتی زمین خوردم کهاعتماد داشتم تکیه گاهم خواهد بودحالا وقتی با بغض روی زمین مینشینمو تکه هایِ غرورم را جمع میکنممیفهمم چه بر سرِ احساساتم آمدهگاهی وقت ها باید بعضی حس ها راتویِ نطفه خفه کردمن دیگر به دیوار هم تکیه نخواهم زدآد...
به رویاها اعتماد کن، چرا که در آنها دروازۀ ورود به ابدیت نهفته است....
خیلی به ظاهر اعتماد نکن....
جایی خوانده ام پرنده ای که به روی شاخه درخت نشستههیچوقت نگران شکستن شاخه و سقوط نیستزیرا او به شاخه اعتماد نکرده بلکه به بال و پر خود اعتماد داردآن روز فهمیدم زنی که قوی است....زنی که اعتماد به نفس دارد ....زنی که میداند دویدن آهو از چشمانش زیباتر استزنی که در شرایط بحرانی زندگی همیشه یک راه دوم در آستین دارداین زن فقط میتواند یک پرنده باشدحتی یک گنجشک مادر که به بالهایش ایمان دارد نه شاخه درختان و به همین خاطر تا همیشه فانوس روشن...
به دست دوست یا که به آغوش امن عشقاین بار اعتماد کنی، خاک بر سرت؛...
[Pre-Chorus]رفت و دیگه برنگشت . اونیکه دنیامو رنگ میکرداونیکه خالق خندم بود .اونیکه هی می رفت برمیگشت[Chorus]X2محتاجم به آغوش چند لحظه ایعاشق بدون هیچ قطره ایاشک که نگران فردا باشه[Verse]ولی نه همش اشتباه بودعشق تو عشق نبود اتفاق بوداگه شکست خوردم و لطمه دیدمباعثش همین اعتماد بوداعتماد به دوست داشتنت به اینکه خوب باشی بات خوبنهمش اشتباه بود اشتباه هرچی عشق ورزیدم بتو از خودمولی نه ازاینجا به بعد دیگه تضمین نیمن ن...
عزیز منتواناییهای انسانها چیزی نیست که در شناسنامه و یا پیشونی ما نوشته شده باشهتواناییهای انسان مثل گنجیه که بعد از شناخت خودمون نقشه گنج رو بدست میاریمتواناییها هرچیزی میتونه باشهمثل: قدرت بیان، اعتماد به نفس، سلامتی روحی یا جسمی، زیبایی، قدرت بیان، خوش پوش بودن، آشپزخوب بودن و چیزهایی که حتی یک نفر تو این دنیا اون قدرت رو ندارهاین چیزهای کوچیک که ما نادیده میگیریم میتونه سرنوشت ما رو تغییر بدهتواناییها باید نوشته شودتوی یک صف...