هر صبح از خواب می پرم عجله می کنم دلفین های آبی را به موهایم می زنم جای لب هایت را بر لب هایم صورتی می کنم میز را می چینم صدایت می زنم بعد به یاد می آورم از پاییز به بعد دیگر نبوده ای و من هر صبح...