نازنینم! با مسافری که می آید سرزمین بی طرفی برایم بفرست پرچمی سفید و پیراهن نازک گُلداری با بوی خلیج ناآرام فارس برای اقیانوس آرامی که مثل چشم های تو تنهاست. (روجا چمنکار)
من با لب هایم به تو خیره می شوم تو با چشم هایت بخند دوستم بدار زیرِ اَبروهای این جهانِ اخمو...
هر صبح از خواب می پرم عجله می کنم دلفین های آبی را به موهایم می زنم جای لب هایت را بر لب هایم صورتی می کنم میز را می چینم صدایت می زنم بعد به یاد می آورم از پاییز به بعد دیگر نبوده ای و من هر صبح...