به سختی رنج این دنیا شمارم به عُقبا ی سال چهارصد هزارم چه یا مفتیست جان آدمی بس خدیو خونم مکد گر میرم مزارم
چو گندم قوتتان جو را نکارید به سالیت قهر او برفش نبارید ترهم گشته زنجیر آسمان جور فلک بیچاره گشته نامش نیارید