دیوونتم نزاری منو بی خبر از خودت که از غصه های تو دق می کنم هنوز از سر شب که رفتی گلم همش با خودم نغُ و نغ می کنم چه می خواد مگه روزگار از دلت که با تو همش سر به سر می زاره برای خوشی های تو...