پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دوستت دارمای پاره ای از منای تمام منستاره ی پیشانی امدوستت دارمپهناورتر از هر گسترهدورتر از هر امتدادپاک تر از هر اعترافشدیدتر از باران مصیبتدوستت دارمو می دانمکه رهسپاری به سویت را نمی توانماگرچه به سویت می آیمقلب توراه مستقیم من استکه به سویش در حرکتممی آیماگرچه مرگ من و مرگ تو در این باشددوستت دارمتا تمام خستگی ها را تبعید کنمو با توتمام سختی های بُرنده ی راه را به مبارزه فراخوانمکه منپرنده...
همه چیزشتابان می گذردجز درد ...
وأنَا أبحَثُ عنِّی.. وَجَدْتُکَ.در پیِ خودم بودم.. و تو را یافتم....