متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
متن شعر ملل
زیبا متن : مرجع متن های زیبا
جملات شعر ملل
جمله شعر ملل
شعر
شعر سپید
[پدر جان!]
پدر جان!
عید در راه است
نرم نرمک می آید
مردم در پی تهیه ی مایحتاج های خود هستند
دل من هم تنها، دیدارت را احتیاج دارد
و دست به دعا شده و هزار و یک دعا برای دیدنت کرده است.
...
پدر جان!
کمی به عید مانده
یک یا دو هفته دیگر می آید
و ایام عید شیرین خواهد بود
اما چشمان من برای شیرینی چهره ی تو گریان خواهد بود.
...
پدر جان!
من دختر کوچولوی پیشین تو نیستم
برای لباس تازه گریه نمی کنم
برای عیدانه از مادرم بهانه نمی ...
متن شعر ملل
ارسال شده توسط
زانا کوردستانی
متن زانا کوردستانی
متن دریا حلبچه ای
متن برگردان شعر کوردی
متن پدر جان
متن عید
جلوی خیالات مرا نگیر
بگذار که همچنان غرق اندیشه های خودم باشم
کودک بازیگوش روحم
به خیالاتش دل خوش است.
...
فکر می کنم که در آغوشت هستم
دستت را در دستانم گرفتم
دلم هم مانند کودکی
در خوابی آرام فرو رفته است.
...
می دانم افراد زیادی هستند که
برای زیبایی ات شعر بسراید
اما هیچ کدامشان به مانند من با جان و دل
برای دوست داشتنت نمی سرایند.
...
افراد زیادی خواهند آمد و سبد سبد
گل خواهند فشاند سر راهت را
اما گمان اشتباه نبری که آنها ما...
متن شعر ملل
ارسال شده توسط
زانا کوردستانی
متن شاعر کورد عراقی
متن دریا حلبچه ای
متن برگردان شعر کوردی
متن زانا کوردستانی
من در تعجب ام!
مردم می گویند
شبی هست که
بلندترین شب سال
در چهار فصل سال است.
...
پس چرا برای من
نه فقط یک شب
بلکه تمام شب ها
در نبودنت
شب یلدا شده است؟!
...
بگو که دوری من
چنانت کرده
که چهار فصل سال برایت، همیشه یلداست
یا اینکه یلدا در عشق تو
فقط یک شب نیست که تمامی یابد.
...
برای دیدن تو
شهر را خالی خواهم کرد در شب یلدا
دروازه های آمد و شد را
می بندم در زمانه ی نابهنگام
هر روشنایی را خاموش خواهم کرد
که چهره ی تو ر...
متن شعر ملل
ارسال شده توسط
زانا کوردستانی
متن دریا حلبچه ای
متن زانا کوردستانی
متن برگردان شعر کوردی
متن یلدا
متن شب یلدا
[نامه های ریحانه]
از سر بیکاری می خواهم نامه ای بنویسم
اما توان ندارم
تنها نیاز به این دارم که یک بار دیگر
تو را ببینم.
...
تا برایت بنویسم: بیمارم!
و تو به من بگویی: چرا؟!
- عجله کن، برگرد کنارم،
من فقط با آمدن تو خوب می شوم!
...
وقتی آمدم
تمام پنجره ها را ببند
پرده ها را بکش
تا من یک ریز ببوسمت!
نکند آفتاب دزدکی نگاهمان کند.
...
اگر بخواهی
من همیشه مهمان تو می مانم
اجازه بده که بمانم و
از اینجا نروم!
راه بده تا قبل ا...
متن شعر ملل
ارسال شده توسط
زانا کوردستانی
متن زانا کوردستانی
متن برگردان شعر کوردی
متن نامه
متن دریا حلبچه ای
[گویا]
عزیزم گویا که دلتنگم شده ای؟!
به این خاطر است که احوالت را نمی پرسم
خدا می داند که بعد از مرگ هم
دیگر در طلب عشق، دست دیگری را نخواهم گرفت.
...
عزیزم گویا نمی دانی و
خیالات عجیبی با خودت کرده ای!
نمی توانم خودم را به نادانی بزنم
و متوجه نشوم چه کسی مرا کم دوست دارد.
...
عزیزم گویا چنین شنیده ای؟!
که من بعد از رفتنت، دوباره عاشق شده ام!
نه! مگر در این زندگی چند نفر مثل تو پیدا می شود؟!
و من خوش باشم بعد از تو تا زمان م...
متن شعر ملل
ارسال شده توسط
زانا کوردستانی
متن زانا کوردستانی
متن برگردان شعر کوردی
متن گویا
متن دلتنگی
متن دریا حلبچه ای
جا ماندم
می خواستم پرنده باشم
و پرواز کنم
حال اکنون درخت ام
با عمیق ترین ریشه هایم
جا ماندم!...
متن شعر ملل
متن جان یوجل
متن پرنده
متن پرواز
متن درخت
من اما می توانستم همه را دوست داشته باشم
اگر دوست داشتن را با تو شروع نکرده بودم....
متن شعر ملل
متن جان یوجل
متن دوست داشتن
اگر هر آواره با خود شعری بیاورد
چه خواهد شد؟
آیا اروپا دیوان بیدلی نخواهد بود؟
با کلماتی گیج و عمیق
با حرف هایی
از تاک های دمشق و بلخ
مدیترانه چطور دلش آمد
تو را با شعرهایت غرق کند؟
دریا چگونه توانست این همه شعر را بنوشد و مست نشود......
متن شعر ملل
متن عاصف حسینی
متن بلخ
متن آواره
متن مهاجر
متن مهاجرت
متن مدیترانه
متن دریا
اگر دره بودم ژرف
در رودخانه ام پنهان می کردمت
دریا اگر بودم سمت گردابم می بردمت
اگر سیلاب بودم در تو می ریختم
جاده اگر بودم زیر سنگینی ات می آرمیدم
.
اگر انگور بودم اگر شراب
تمام شب سرمستت می کردم
گندم رسیده اگر بودم می پوشاندمت از طلا
زنبور ماه فروردین بودم اگر
قلبت را به غنیمت می گرفتم .
-آن پریه
-برگردان شعر آسیه حیدری...
متن شعر ملل
متن آن پریه
متن عاشقانه
متن دریا
متن سیلاب
متن جاده
متن انگور
متن گندم
ای زنانی که از آغاز تاریخ با پای برهنه انگورها را لگد کرده اید.
ای زنانی که در اروپا در بندِ کمربند عفت بودید.
ای ساحره هایی که در قرون وسطی زنده زنده سوزانده شدید.
ای نویسندگان قرن نوزدهم، که کتاب های خود را با نام مستعار
مردانه نوشتید تا قابل انتشار شوند.
ای زنان، ای چای کارانِ سیلان.
ای زنانِ برلین که پس از جنگ شهرتان را از نو ساختید.
ای زنان پنبه کار مصر.
ای زنانِ الجزایری، که بدن هاتان را به مدفوع می آغشتید تا سربازان فرانسوی به شما ...
متن شعر ملل
متن غیاث المدهون
متن جملات برگزیده
متن زنان
متن ناب
نمی دانم به اندازه ی کافی
در چشم تو زیبا هستم یا نه
یا شاید زیبا هستم و همین اندازه کافی ست.
هربار پیش از آن که ببینمت
پیراهن ام را
پنج بار عوض می کنم
از خودم می پرسم کدام شلوار جین
هیکل ام را چنان وسوسه انگیز می کند
که به فکر در آوردن لباس ام بیفتی
به من بگو
کاری هست که بتوانم انجام دهم
تا تو را به فکر وادارد
تو
تو واقعن استثنایی هستی
آن قدر که بدن ام فراموش می کند که زانو دارد
آن را در نامه ای بنویس و به آدرس
ناامن ترین بخشٍ من ...
متن شعر ملل
متن روبی کور
متن روپی کائور
متن اعظم کمالی
متن عاشقانه
متن صدایت
هنگامی که از خودت می پرسی عشق چیست
دو دست آتشین را تصور کن
که در هم گره خورده اند
دو نگاه را که در هم گم شده اند
دو قلب را که در برابر وسعت یک احساس به لرز افتاده اند
و چند کلمه را تصور کن
برای جاودانه کردن یک آن.
■شاعر: آلن دوآر | Alan Duar | فرانسه |
■برگردان: اعظم کمالی...
متن شعر ملل
متن آلن دوآر
متن عشق
متن جملات زیبا
■جاده ها را به درخت ها واگذار کنید
ما نیازمندیم
ما به دهقانان، به شاعران،
به مردمانی که نان پختن بلدند
به مردمانی که به درخت ها عشق می ورزند و قدر نسیم را می دانند
نیازمندیم
به جای آمار و ارقام سن رشد، آمار سن توجه به ما ارائه دهید.
توجه به کسی که زمین می خورد،
به خورشیدی که طلوع می کند
توجه به کسی که می میرد
به کودکانی که قد می کشند
حتا توجه به تیرک چراغ برقی معمولی
به دیواری ترک برداشته.
امروز انقلابی بودن به معنای کاستن است
تا ...
متن شعر ملل
متن فرانکو آرمینیو
متن اعظم کمالی
متن جملات برگزیده
متن درخت
در زندگی روزهایی هست
روزهایی پر از باد
روزهایی پر از خشم
روزهایی پر از باران
و پر از درد
روزهایی پر از اشک
اما بعدتر روزهایی فرا خواهد رسید مالامال از عشق
که به ما شهامت قدم گذاشتن در مابقی روزها را می دهد.
■✍: رومانو بتتالیا [ Romano Battaglia | ایتالیا، ۲۰۱۲–۱۹۳۳ ]
■برگردان: اعظم کمالی...
متن شعر ملل
متن رومانو بتتالیا
متن زندگی
متن عشق
متن جملات برگزیده
متن اعظم کمالی
وقتی که شب
باران می بارد
بارانی دل انگیز
که بوی گل می دهد.
انگار هزار لب
دعا می خواند
انگار هزار عاشق نجوا می کند.
محمد صالح- شاعر ازبکستان
ترجمه : رسول یونان...
متن شعر ملل
متن محمد صالح
متن باران
متن عاشق
متن نجوا
متن دعا
متن بوی گل
قشم نجف زاده:
یادت هست
بالای کوه
توپ بازی می کردیم؟!
وای...
این نیز یادت نیست.
ترجمه : رسول یونان...
متن شعر ملل
متن یادت هست
متن توپ بازی
متن قشم نجف زاده
ناظم حکمت:
تو را دوست دارم
چون نان و نمک
چون لبان گر گرفته از تب
که نیمه شبان در التهاب قطره ای آب
بر شیر آبی بچسبد!
تو را دوست دارم
چون دقایق شک ّ
انتظار و دل واپسی
هنگام گشودن بسته ای بزرگ
که از درون آن بی خبری!
تو را دوست دارم
چون اولین سفر با هواپیما
بر فراز اقیانوس
چون هیاهوی درونم
لرزش دل و دستم
در آستانه دیداری در استانبول!
تو را دوست دارم چون گفتن: "شکر خدا زنده ام"...
متن شعر ملل
متن تو را دوست دارم
متن ناظم حکمت
متن عاشقانه
صُلح، خوابِ کودک است،
صُلح، نانِ داغ است بر سفره ی جهان،
صُلح، گشتن عاشقان در سایه سار درختان است،
صُلح، زمانی است که توقف اتومبیلی در خیابان هراس برنمی انگیزد،
صُلح، زمانی است که در گودالِ بمب ها درخت بکاریم، زندان ها را کتاب خانه کنیم،
برادرم دستت را به من بده،
صُلح همین است و نه چیز دیگر…...
متن شعر ملل
متن ریتسوس
متن یانسیس ریتسوس
متن صلح
متن صلح یعنی
در 1902به دنیا آمدم
دیگر به شهر زادگاهم بر نگشتم
اصولأ بازگشت را دوست ندارم
در سه ساله گی نوه پاشایی بودم در حلب
در نوزده ساله گی دانش جوی دانشگاه کمونیست مسکو
در چهل و نه ساله گی بار دیگر به دعوت کمیته مرکزی در مسکو
از چهارده ساله گی شعر سروده ام.
بعضی ها انواع گیاهان را خوب می شناسند،
بعضی ها انواع ماهی ها را
من انواع جدایی ها را
بعضی ها نام ستاره گان را از حفظ دارند
من نام حسرت ها را
در زندان ها خوابیدم، در ...
متن ناظم حکمت
متن شعر ملل
متن انسان