جوان، آهنین پنجه، زرّین عقابا! که خلوتگهِ مِهر را بر ستیغِ دماوند به دامان گرفتی و حجمِ طبیعت به زیر پَر و بال هایت نشسته کنون از دِژِ اوجِ صخره نگاهی بیافکن به لغزیدنِ موج های پُر از چین که سیمینه تَن سوی ساحل روانند و چون آذرخشی فرود آی...