پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
در ادامۀ رفتنت بهار نیامددردی که از زمستان تعقیبمان می کردبه استخوان رسید...اندوه آدم های زیادی در من است؛آدم هایی با چشم های غمگین وخاطرات تلخ...حرفی نیستروزهای رفته در تقویم مانده اندبرگردبر گُردۀ این اسبِ مرده، نهیبِ شادی بزن سلمان نظافت یزدی قسمت عمیق، قسمت کم عمق...