جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساختولی بسیار مشتاقم که ازخاک گلویم سوتکی سازدگلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوشکه او یکریز و پی درپی دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشاردو خواب خفتگان آشفته و آشفته تر سازدبدین سان بشکند در من سکوت مرگبارم را......