به اسم مادرم قسم برا عمو دلواپسم عمه دعا کن که یه وقت به قتلگاه دیر نرسم کربلا سراسر همه اشک و آه نوبت علمداری عبداالله
هجوم نیزه ها رو دیدم صدای نالتو شنیدم با بال بسته پر کشیدم به طرف قتلگاه دویدم دوان دوان میام نفس زنان میام میرم عقب ولی تا پای جون میام عمو دوان دوان بیا زنده بمون بیا عمو منم مثل داداشم محال که ازت جدا شم دارم میام به پات...