دلم میخواست چون پروانه ای دورو برت بودم
و یا شاید نگینِ ساده ی انگشترت بودم
نگاهم میکنے دنیا شبیهِ چشم های توست
چه میشد صاحبِ آن چشمهای محشرت بودم؟
صدایم میزنے انگار میخندد خدا امّا
صدایم میزنے خواهر،چه میشد همسرت بودم؟
تورا دیدم که روی مادرت را بوسه مے...