متن چشم های تو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات چشم های تو
میان لفاظی فالم
چشم های تو بی نظیرند
همچو کهکشانی که در خود
ستاره ها را جای داده باشد
پُر از دلبری و چشمک
و قرص روی ماهت
سالهاست
مرا چله نشین این
عاشقانه کرده است
به همین فال سوگند
میدان شهر،
شعری را شلّاق می زدند
پرسیدم جرمش چیست؟
گفتند: مستی
گفتم: شعر مگر شراب می خورد؟!
گفتند: نه،
امّا
دیشب
از حوالیِ
"چشم های تو" رد شده..
من آن آشفته حالی را شبی باز آرزو کردم،
تو را بین تمام خاطراتم جست و جو کردم،
شدم لیلا شدی مجنون در این دنیای بی پایان،
که شب را با خیال و روز فکر آبرو کردم،
دوباره چشمهایم را برای دیدنت بستم،
برای چشمهای تو گفت و گو کردم...
بر نمی گرداند
سرش را
حتی آنکه آشنا
صدایش می کند
پاشیده بر صورتش
اسیدی تاریک
که پوشیه می زند
حتی
بر باورش
برگردان سرت را
ماه پیشانی!
ونگوگ غمت را می کشد
بستری شدن در چشم های تو
آرزوی هر پنجره ی مجنونی ست
برگردان سرت را
ماه پیشانی!...
برگردان سرت را
ماه پیشانی!
ونگوگ غمت را می کشد
بستری شدن در چشم های تو
آرزوی هر پنجره ی مجنونی ست
«آرمان پرناک»
حوالی چشم های تو
تنها
جایی ست
که خودم را
گم میکنم
در این حوالی
گم شدن را
دوست
دارم
علی مولایی
سالها آشفته گشتم
به دنبال خود
به دنبال حقیقت وجودم
در تلاش آزاد کردن شاپرک وجودم
که سراسیمه دنبال آزادی بودی
آمدن تو به پایان رسیدن تمام آشفتگی ها بود ….
هزارن شاپرک در چشم های تو آزاد شد ……
چشم های تو
دو گوی درخشان
گویی که چون کهکشان ها در آن نهفته است
دگر در تاریخ تکرار نخواهد شد
چشم های تکرار نشدنی تو...
آفتاب
به مزارع قهوه ی چشم های تو
که می رسد
صبح می شود
چشم وا کن
که دلم لک زده است
برای فنجان فنجان نوشیدنِ عشق …
عبداله صدیق نیا
در آسمان چشم هایت ، می نگرم ریزش گلوله برف های رویاهایت را به دریای عشق.
و قلبم موجی ست در تلاطم دریای چشم های تو...