با چهره ی خسته با کوله بار درد از کار برمی گشت از پا نیفتاده لبخند رو لب داشت هر بار بر می گشت خیلی دلم می سوخت بابا برای ما از خیلی چیزا زد هر روز می دیدم با حال خوش می رفت بیمار بر می گشت مثل قدیمی...