شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
حالا که پرچم ها سیاه هستند!و جنگ دارد شیوع پیدا می کند،بیا از عشق بگوییم!شاید آدمیزادتفنگش را زمین بگذاردو نگاهشدر رنگین کمان زندگیلبخندی را دنبال کندکه می رسد به آزادی!به انسانیت! به دوستی! به ... به ...هرچند خوب بودن در حال انقراض استاما؛بیا از عشق بگوییم!◾عبداله صدیق نیا...
دختر عزیزم،عارفه جان تو هم عشقمی … هم بهترین دوستمی … هم عزیز ترین کس زندگیمیاونقدری که فکر میکنی دوست ندارم( چون اونقدم دوست دارم ) که نمیتونی فکر کنیدوست دارم عارفه جان،دختر بابایی عاشقتم!عبداله صدیق نیاعارفه صدیق نیا...
آفتاببه مزارع قهوه ی چشم های توکه می رسدصبح می شودچشم وا کنکه دلم لک زده استبرای فنجان فنجان نوشیدنِ عشق …عبداله صدیق نیا...