یک پنجره بی اسقامت زیرباران
یک یاکریم خسته ام درگیر باران
گنجشک بازیگوش ِ احساساتی من
حالا اسیرافتاده در زنجیر باران
اتش فشان سینه ام خوابش نمی برد
زیر نوازشهای بی تاثیر باران
می خواستم عادت کنم بر این جدایی
تا که سکوتم را شکست آژیر باران
ازعابران مانده در...