بد است مرگ، ولی بدتر از گمانِ تو نیست
گویی یکی ست پیشِ تو بود و نبودِ من...
وداع و وصل، جداگانه لذتی دارد هزار بار برو، صد هزار بار بیا
نوبتِ سوختنِ ما، به جهنم نرسد....
دوست دارم گِرهی را که به کارم زده اند کاین همان است که پیوسته در ابروی توُ بود
زاریِ ما در غمِ دل دید و شادیمرگ شد مردنِ دشمن ز تأثیرِ دعایِ ما مسنج