یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
بد است مرگ، ولی بدتر از گمانِ تو نیست...
گویی یکی ست پیشِ تو بود و نبودِ من......
وداع و وصل، جداگانه لذتی داردهزار بار برو، صد هزار بار بیا...
نوبتِ سوختنِ ما، به جهنم نرسد.......
دوست دارم گِرهی را که به کارم زده اندکاین همان است که پیوسته در ابروی توُ بود...
زاریِ ما در غمِ دل دید و شادیمرگ شدمردنِ دشمن ز تأثیرِ دعایِ ما مسنج...