نقل محفل بازوانت را به دور گردنم بسپار عشق ای پگاه آرزوها... گوهر اسرار عشق شعله در جانم چه میریزی که کوه آتشم می گدازم با شرار خویشتن هربار عشق نامی از ما می بری و حکم صادر می کنی ما که حلق آویز هستیم از طناب دار عشق بر...
( غمناله های بیصدا) با نگاهت درگیرم و گرفتار تو میشوم و محتاج.! سخنی گر به زبان آرم دانی که چه دل برده ایی به تاراج ای گیسوی پریشان تو همچو دریای خروشان !! دانی که چگونه غرق شدم درهیاهوی این شب مواج؟ یک عمر در مکتب عاشقی نشسته ایم...