شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
برای با تو بودنت غزل بهانه میشودتجسم خیال تو چه عاشقانه میشودبرای دیدنت دلم دوباره بچه میشودبه روی بالهای عشق همیشه شانه میشودبه حس خوب بودنت دوباره می پرستمتنفس که میکشد دلم تو را ترانه میشودتمام سایه های شب کنار میزند مراو با حضور گرم تو پناه خانه میشودمرا نفس بکش که من اسیر با تو بودنمو التماس و خواهشم چه کودکانه میشود....
قافیه هایم برای از تو نوشتن ردیف میشوندای بهترین غزل جا مانده در انزوای تنهایییادِ تو ... هم دستِ فراموشی من نمی شود وقتی که هوای بودنت به سرم میزندنفسهایم را عمیق تر میکشم تاهوای بودنت مرا سمت تو بکشاند ......