پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
اسب سرکش عمر بی امان می تازدو در ما حس تلخی نو به نو جان میگیردفرصت اندک استو زندگی افسارگسیختهگرچه ایمان داریم که" خَلَقَ الاِنسانَ فی کَبَد"اما زندگی دلبرانه ما را مدهوش می کندنمی شود دیده بر آن بستنمی شود از چشمه زلال دل ننوشیدنمی شود شاهد آرزو را در آغوش نفشردو بی آنهاحیات را بدرود گفتخسته ایم از بازی "سرای فانی و سرای باقی"کاش یا منت موهبت زندگی بر سرمان نبودیا برای سالی و ماهی حتی روزی شیرینی اش ر...