متن نازی دلنوازی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات نازی دلنوازی
🌿
چه خوب است
چه خوب است که با تمام رنج هایی که روحم را می خراشد،
هنوز ابر امید، طراوت بر سرم می بارد و چشمه ذوقم می تراود
چه خوب است که کمی بعد از شبیخون یاس و فرو ریختن ناگزیر،
باز بر می خیزم، گرد و غبار...
جانان من
تو را نمی سرایم
قصه نمی سازم از تو
من نه شاعرم نه داستان سرا...
من تو را نفس می کشم
تو را میکارم در دشت سینه ام
تو را روی دستان پر از قنوتم میگذارم
می روم به دیدن خدا....
اصلا تو یک جور تازه ای
تو...
زنی که با صدای آب ماهی میشود
و تصویر جنگل قناری اش می کند بر شاخسار
زنی که با ترانه ها همسرایی می کند
مانوس است با شعر با لبخند با عشق با عرفان
و با خودش ، با خودش....
و نمی ترسد از گذر بی رحم عمر
زنی که...
کاسه صبرم آن قدر پر شد
سنگین شد
که افتاد و شکست....
خدایا می شود دستت را به من بدهی؟
می شود ازین پس دستت، پیمانه صبرم شود؟
می شود حالا که غم تنیده بر سلول سلول تنم،
دردهایم را در پیمانه ات بریزم و تو آن ها را چاره...
نه به سبب ربطی دارد،
نه حتی به نسب،
نه به قرب و بعد مکان،
نه به طول زمان ،
نسبت های قراردادی را بی خیال.....
این را دل و احساس می گوید:
آن کس امیر قلب توست،
آن کس مجازست بر بلندترین شاخسار دلت
آشیانه سازد که با او...