آدمای دنیای من فعل هایی را صرف میکنند که برایشان صرف داشته باشد!
اتفاق هاےِ خوب همیشہ می اُفتَند مثلِ مِهرِ ” تُو” که به دلم “اُفتاده” می بینی حَتّی “اُفتادڹ” هَم فعلِ قَشنگیست ! وقتی پای” تُو” وَسَط باشَد
ماندن فعل نیست، دینی ست با پیروانی اندک
میان این همه فعل تنها* رفتن* به صرف تو بود