روزهایم رد پاى باد و باران با من است شب بجاى خواب اندوه فراوان بامن است تا تو برگردی و فانوس دلم روشن شود ظلمت و اندوه و درد و چشم گریان با من است رفتی و چون رشته ای سردرگمم در کار خویش پیله های بسته ی پیدا و...