چه بارها که قایق رانی را دیدم و دلم خواست هنگامی که اختیار زندگی ام به دست خودم باشد، از او تقلید کنم که پارو رها کرده، به پشت در گودی کف قایق خوابیده و آن را به دست آب سپرده بود، چیزی جز آسمان که آهسته آهسته بالای سرش...