شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
در این زندگی که بی گمان تنها یکبار از آن برخورداریم، بی عقلی است اگر به دلیل ملاحظه ای سهم خود از خوشی را از دست بدهیم....
چه بارها که قایق رانی را دیدمو دلم خواست هنگامی که اختیار زندگی ام به دست خودم باشد، از او تقلید کنمکه پارو رها کرده،به پشت در گودی کف قایق خوابیدهو آن را به دست آب سپرده بود،چیزی جز آسمان که آهسته آهسته بالای سرش می گذشت نمی دید،و طعم خوشی و صفا روی چهره اش آشکار بود....
مارسل پروست:مرگ یکبار رخ نمیدهدزیرا همه ے ما هر روز چندبار میمیریم هر بار که با آرزوها علایق و پیوند های خودوداع می کنیم میمیریم...!...
مارسل پروست:در زندگی، همه چیز خرده خرده و نامحسوس به خرابی می گراید. پس از ده سالی، دیگر رؤیاهایمان را بازنمی شناسیم، انکارشان می کنیم، چون گاوی برای دَمی چریدن زندگی می کنیم...
در من بسیاری چیزها از بین رفتند که گمان میکردم تا ابد ماندگارند...
مارسل پروست:مرگ یک بار رخ نمی دهدزیرا همه ی ما هر روز چندبار می میریم!هر بار که با آرزوهاعلایق و پیوند های خودوداع می کنیم، می میریم...!...
مارسل پروست:در حافظه هرچه بخواهی هستحافظه نوعی داروخانه یا آزمایشگاه شیمی است، که در آن اتفاقی دستت گاه به دارویی آرامبخش و گاه به زهری خطرناک می رسد!...
کسانی سفر میکنند تا شهر دلخواهی را به چشم خود ببینند و میپندارند که میتوان زیبایی رویا را در واقعیت یافت....
چشم ها را آگاهی می گشاید؛ هر خطای برطرف شده آدمی را از حس تازه ای برخوردار می کند....
سفر راستین برای کشف کردن، رفتن به مکان های تازه نیست؛ بلکه یافتن نگاهی تازه است....
شکی نیست که تصاحب چیزها فقط از راه اندیشه است، و تابلویی که در ناهارخوری مان آویخته ایم از آن ما نیست اگر نتوانیم آن را بفهمیم، همچنان که کشوری که ساکنش باشیم اما حتی نگاهش نکنیم....
آنچه را که دوست می داری تنها زمانی می توانی باز بسازی که از آن بگذری.مارسل پروست...
برخی خاطره ها به دوستان مشترک می مانند. آشتی دادن را بلدند.- مارسل پروست- در جستجوی زمان از دست رفته...
اصولاً، دربارهٔ همهٔ رویدادهایی که در زندگی و نشیب و فرازهایش به عشق مربوط می شوند، بهتر آن است که دربند فهمیدن نباشیم، چون حالت وصف ناپذیر و نامنتظرشان چنان است که پنداری از قانون هایی نه منطقی که جادویی پیروی می کنند.- مارسل پروست- در جستجوی زمان از دست رفته...
نظراً همه معتقدیم باید همیشه بی رودربایستی هر چیزی را گفت و از سوءتفاهم جلوگیری کرد. امّا زندگی اغلب این سوءتفاهم ها را به صورتی درمی آورد که برای رفع آن ها، در نادر مواردی که این کار شدنی باشد، باید یا نکته ای را فاش کنی که دوستت را حتی بیشتر از ناروایی که می پندارد در حقش کرده ای می رنجاند، یا رازی را برملا کنی که آشکار شدنش از خودِ آن سوءتفاهم بدتر است.- مارسل پروست- در جستجویِ زمان از دست رفته...
انسان فقط چیزی را دوست دارد که کاملا تصاحب نکرده است...
مارسل پروست :در حافظه هر چه بخواهی هست، حافظه نوعی داروخانه یا آزمایشگاه شیمی است که در آن اتفاقی دستت گاه به دارویی آرام بخش و گاه به زهری خطرناک میرسد....
زمان آدمها را دگرگون می کند اما تصویری را که از آنها داریم ثابت نگه می دارد.هیچ چیزی دردناک تر از این تضاد میان دگرگونی آدمها و ثبات خاطره نیست!...
تبعید به قطب جنوب یا قلهی مون بلان، آنقدر آدمی را از دیگران دور نمیکند که طرز فکرت با طرز فکر دیگران متفاوت باشد ......
مرگ یک بار رخ نمی دهدزیراهمه ما هرروز چندبارمی میریمهربارکه با آرزوها، علایق وپیوندهای خود وداع میکنیم می میریم.....