پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
کاجِ خشکیده در حسرت یک بارانمعاقبت می شکند شاخ و تنم، می دانمدلم افسانه پروانه شدن یادش رفتپیله ای گم شده در گوشه توتستانمهرکسی دید مرا گفت فقط نیمه پر...غرق در نیمه خالی شده لیوانممثل یک ماه که در چنگ محاق افتادهگرچه هستم ولی از چشم همه پنهانمسرخی صورتم از سیلی این حادثه هاستگلِ روییده در سینه قبرستانم.................راه من با تو یکی نیست برو، روزت خوشزندگی، دست تو را من پس از این می خوانم قول دادم که دل از خ...