پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
مشروط به چشمانِ تو این ترم قبولمدانشکده ی عشق و هنر، خانه ات آباد...
ای که بردی جزوه ام را اشتباهی، پس بدهجز فراموشی ندارم من گناهی، پس بدهروسیه گردم بدون جزوه من در امتحاناز برای من مخواهی روسیاهی، پس بدهروز وشب چشمم براه جزوه می باشد، بیاگر تو هم داری چو من چشمی براهی، پس بدهصد کلاه بوقی به سر دارم ز فرط تنبلیتا نرفته بر سرم دیگر کلاهی، پس بدهگیر ما دیگر نیاید جزوه، پس این جزوه رامستقیما گر نمیخواهی، براهی پس بدهجان تو مشروط می گردم، بجان م...
می شود از فکر من چند ساعتی بیرون روی ؟ درس دارم بخدا این ترم مشروط می شوم ......
روز دانشجو بر “سرکاران” امروز و “بیکاران” فردا مبارک بادمشروط چشمانت منم، روزت مبارک نازنین !...