چو عقل آمد به کمال از ره اندیشه و راز، دل از غوغای جهان بست و نشست از همه باز. ندید آیینهاش را در دل خیل بشر، شکست از خویش و دل، بست به تنهایی ناز. نه از همصحبتی خوشی روشن گرفت، نه اهمیت به کسی بود حقیقت به فراز....