پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
من همانم که به تو بسته وجودمای همه بود و نبودمبه تو سوگند و به چشمان قشنگتمن زلیخای تو هستمهمه جا و همه وقتمنتظر دیدن یک دم قد و بالای تو هستمغم هجران تو برده طاقت و صبر و قرارمای که تو دار و ندارمتو بیا یوسف شیرین سخن خوش خط و خالمبه در خانه قلبمتا بگویم به تو اسرار نهانمتا بگویم به تو در باره ی قلبمنفسم بسته به جانتکه تویی چاره قلبم....