متن منتظر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات منتظر
بی هوایم؛
تو بشو، موجِ نفس؛
مهرِ تو،
بهرِ دلم،
کافی و بس.
در دفتر خاطراتش نوشته بود:
کسی که درگیر سندروم دختر خوب بودنه؛ یه روزی این حقیقت رو متوجه می شه که اگه با تلاش اش تبدیل به مشهورترین و ثروتمندترین و قدرتمندترین دختر جهان بشه؛ باز هم احساس ناکافی بودن اونو از پا درمیاره؛ این احساس نادیده گرفته شدن و...
اسمت را می نویسم و
ساعت ها به تماشایش می ایستم!
یکهو ضربان قلبم تند می شود،
شبیه قلب اسیر چشم انتظاری
که منتظر است
نامش را برای رهایی صدا بزنند.
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه: زانا کوردستانی
همه از عشق تو ای یوسف زهرا(س) مستیم
عهدی از روی ارادت به دل و جان بستیم
سرخوش از نام تو و منتظر آمدنت
پای کار تو در این عالم هستی هستیم
سجاد یعقوب پور
خلوتی دارم در میان تمام این شلوغی ها!
اندرونی دلم خالی است؛
پر از خالی است.
گاهی باید انتظار کشید.
اما این انتظار؟!
منتظر خود باشم یا دیگری!!!
مدت هاست که رفته ام...
جهانی زیر نگاه هایم منتظر است
زیر چشم هایم ...
که وسعت دنیایی گمشده
به خود گرفته است
جهانی در نگاهم گم شده است
جهانی سردرگم
جهانی سرد
رعنا ابراهیمی فرد
اصلا ب کسی چه من وتو درتب عشقیم
ما پایه ی هر روز هم و هر شب عشقیم
اصلا به کسی چه دل ما تاب ندارد
در موج زمان حسرت قلاب ندارد
ماه بغلی چشم عسلی دختر کوفی
من مثنوی گیجم و تو کل حروفی
من منتظرت میشوم از پارک...
.
چشم من منتظرست و خبری می خواهم
که بیایی به نگاهی نظری می خواهم
وقت دیدار تو شد چشم به راهت هستم
در دلم صبر نمانده ثمری می خواهم
مرجان شهبازی
جهان سرد روحم
ظهور تو را
انتظار می کشد...
تنها یک برگ مانده بود ...
درخت گفت : منتظرت میمانم !
برگ گفت : تا بهار خداحافظ !
بهار شد ولی درخت میان آن همه برگ دوستش را فراموش کرده بود ...
ای پنهانی ترین اتفاق من!!!
چرا نمیفتی؟؟؟
منتظر...
در عطشت سوختم عشق برافروختم
رفتی با رفتنت دیده به در دوختم
منتظرت مانده ام خسته و درمانده ام
آتش عشق تو را بس که به در دوختم
در نفسم آتشیست بر لب من خاطره
آن لب شیرین تو، در نظر اندوختم
زود بیا تا نفس مانده به کام...
دیشب سه غزل نذر تو کردم که بیایی
چشمم به ره عاطفه خشکید، کجایی؟
با شکوِهٔ من چهرهٔ آدینه ترک خورد
از سوی تو اما نه تبسم نه ندایی!
از بس که در اندیشهٔ تو شعله کشیدم
خاکستر حسرت شده ام نیست دوایی؟
آمار تپش های دلم را به تو...
پیدا شو ای مرهم بر زخم پنهانم
تا صبح دیدارت بیدار میمانم
در هوایی
که هوای او نبود
فریاد زد کجایی
و صدای او نبود