نوازنده آنگاه که زبان از شادی باز میماند خالتور نواز خیابان شیک؛ سخن آغاز میکند. در گوشه دیلمان، و رنگ قاسم آبادی؛ تا دمی از جنگ حزن بکاهد. با زخمه سازی، که از پنجره ی عشق می تراود؛ سکوت نشسته بر چهره ی سبزه میدان میشکند. نوازنده چه زیبا شادی...
بعضی ها نوازنده نیستند اما برای همه می زنند...