دل چو طفلان گیرد از هجران تو دامان مرا نقش رویای تو بیند هر دم این چشمان مرا باد اگر گردی رساند از سر کوی وصال میشود چون سرمه روشن دیده گریان مرا سرو بستان گر چه دارد قامت رعنا ولی نیست تاب آنکه بیند قامت خمدان مرا قلب بیمارم...