مشت می کوبم بر در پنجه می سایم بر پنجره ها من دچار خفقانم، خفقان من به تنگ آمده ام از همه چیز بگذارید هواری بزنم آی! با شما هستم این درها را باز کنید من به دنبال فضایی می گردم لب بامی سر کوهی دل صحرایی که در آن...