ندیدی اما، قوارهی تنت شدم. وجب به وجب، خزیدم در تار و پود زندگیات. تا عمق جانت، دلم ریشه دواند. شدم بخشی از روزهایت، اندازه و بیکم و بیش؛ مانند لباسهایی که هرروز به تن میزنی و لمس آنها را روی پوستت حس نمیکنی. - کتایون آتاکیشیزاده