پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
انگار نفرین کرده اند این خاک را اجداد ماتا بوده زاری بوده و تا مانده غم در یاد ماما نسل بازی خورده ایم آتش به پرهامان زدندشاهان به آتش بازی و نیرنگ و استبداد مابازندگان بازی شطرنج قدرت نسل ماستپایان بازی مات بود از کیش مادرزاد مایا زیر آواریم و سنگ یا غرق سیلابیم و جنگانگار نفرین کرده اند این خاک را اجداد ما...
گفتم ببینمتشاید که از سرم دیوانگی رودزآن دم که دیدمت...دیوانه تر شدمدیوانه تر شدم...
دیدم تو را و همچون شعله های آتش شعله ور شدم از ره به در شدم دیوانه تر شدم...