یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
دلتنگی یعنی...اذان به افق چشم هایت...
عاشقتم انقدر که شک ندارم ...جای اذان نام تو را در گوشم خوانده اند...
در مسجد عشق رفته بودم به نماز گفتند اذان بگو من از آن گفتم...
تو همان جرعه آبی که نشد وقت سحربزنم لب به تو و زود اذان را گفتند....