متن چشم هایت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات چشم هایت
تکرار بعضی حرف ها زیباست
در چشم هایت زندگی پیداست
مثل نفس هستی برای من
عشق است که همواره نامیراست
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
شهدشیرین شعر
اُقیانوس
چشم هایت بود
که تُنگ را ماهی می کرد
ماهی شدم اما
راهیِ لوله های نفت...
«آرمان پرناک»
قلبم برای تو!
باید تپش هایت یکسان شود
چشم هایم برای تو!
اشک هایت برای من!
دستانم برای تو شعر می نویسد
انگشت هایی، که
روی لبخندهایت چفت می شود!
صدایم برای تو!
من سکوت می کنم، نغمه می زنم!
ترنّمی می خوانم، تا جز عشق
رسم الخط چشم هایت...
مشابه اند،
شراب و
رنگ چشم هایت.
هر دو مرا مست می کنند..
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
در چشم هایت
دو جوجه کلاغ
آشیان دارند،
و تا این داستان ادامه دارد
هیچکس..
به خانه اش نمیرسد !!!
بگذار به یادت بیاورم!
و با عشق و ناز به دیدارت بیایم.
بگذار چون گذشته صدایت کنم،
و سراغ یادگاری هایت بروم.
...
تو از ماهتاب کدام شب آسمانی،
که چنین مستانه و خماری؟!
...
بگذار جام شراب را
از دستان تو بگیرم و بنوشم و
لبانت را مزه ی...
چشم هایت چهار فصل سال را به من خیانت می کردند!
همان چشم هایی که شب و روز را بر من سیاه کرده بودند!
دوازده ماه سال را،
فکر و خیالت، از نا و پایم انداخته،
غروب های چهارشنبه هم
که به زیارت اهل قبور می روم،
تسلی دلم نمی...
بگو ببینم،
دست لرزان کدام اتفاقی،
در چشم هایت یک شیشه دوات سیاه ریخته،
که چشم هایت چنین دل انگیز و زیباست...
مهدی بابایی ( سوشیانت )
زیبایی،
سوار بر قایقی چوبی،
سرگردان است،
در دریاچه ی بی کران چشم هایت...
مهدی بابایی ( سوشیانت )
شب است و آغاز دلتنگی
حجم نبودنت
از چشم هایم پیداست
و مژه هایم
سرشار از باران خاطرات توست
اما چه غم شیرینی است
که به امید نفس کشیدنم
کنار چشم هایت
در انتظار مهر نگاه تو باشم
مجید رفیع زاد
گیسوی سیاهت در روز،
تکه ای لمس شدنی از شب است،
و چشم هایت در شب،
تکه ای از آسمان آبی،
به جای مانده از روز.
مهدی بابایی ( سوشیانت)
در آسمان چشم هایت ، می نگرم ریزش گلوله برف های رویاهایت را به دریای عشق.
و قلبم موجی ست در تلاطم دریای چشم های تو...
ای صبح بهارانه ی من
از آسمان نیلگون چشم هایت ببار نگاه ت را بر سرزمین دلِ تشنه ی من
چتری کن ابرهای نقره فام آغوش ت را سایه بر عشق سوزانِ من
نسیم نفس های بهارانه ات را بوز بر رخِ مستانه ی من
و از حکایت عاشقان اردیبهشت...
کرانه های کازابلانکاست
آبی ی نیلگونِ چشم هایت
وَ من،،،
کودکی که ناشیانه
دارد غرق می شود!
-لیلاطیبی (رها)
هر شب
رویای شیرینت
خلوتم را به هم می زند
ای کاش بودی
مرا به ضیافت چشم هایت
دعوت می کردی
با ساز خنده هایت می رقصیدم و
ترانه ی یکی شدن را
با لب های تو زمزمه می کردم
بیا که می خواهم
دوست داشتنم را
میان نگاهت فریاد...
پنجره ی چشم هایت را
هرروز صبح
با بوسه وا می کنم
به خورشید!
تا عشق بتابی...
زیبای من!
🟦 سیامک عشقعلی
تو آخر
چشم هایت می کُشد مرا
راز زنده بودنم
چشمان خمارت بود
خمار شدم از دیدن روی چو ن ماهت
عشق نفس کشید ،غمزه خرید
از نگهت !
پروانه فرهی( پرر)