نشد که بگذرم از تو بخواه برگردم منم همان که فقط یک اشاره می خواهد .
رهگذر داشت به لب سیگاری، گفت: آتش داری؟ من اشاره به دلم کردم و گفتم: آری ...
حرفی بزن به لهجهی باران که مدتیست این بغض کهنه منتظر یک اشاره است