شهر که خوابید خطاها کنید هر که خطا کرد تماشا کنید شهر که خواب است خرابم کنید مست و خطاکار خطابم کنید حرف دروغیست نسازید بند قفل دلم را نزنیدش به پند سایهام افتاده به هر پنجره هر قدمم بسته به یک توطئه گم شدم آن سو که نگاهی نبود...