پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
نه خیر درد تو با چایی نباتحل بشو نیست دختر ...وگرنه میرفتم یه چایی نبات حسابی براتمیاوردم که بخوری بلکه دردت بیفته...خانم جون؟ من که دل درد ندارمدل درد نداری مادر ولی درد دل که داری ...وقتی میشینی رو این تختو نیم ساعت به حوضخیره میشی یعنی درد دل داریدرد دلم با چایی نبات حل بشو نیستخندیدمو به چشمای مهربون سبز رنگش کهزیرش پر از چروک شده بود زل زدمگفت :اونجوری نگام نکن ما هم جوون بودیمخیلی هم از شما بهتر این چیزا حالیمون میشه...