پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
چه قدر درد دارد،بخندی ب تمامی دردهایت ..این درد چه زخم ها که ندارد!!...
ببین داره برف میاد،یجوری می بارن این ابراکه انگار حسابی دلشون پره!دلم میخواد مثل اونوقتا که میگفتی:_پاشو ببین چه برفی اومدهبی هوا با ذوق از خونه بزنم بیرونو تا غروب تو کوچه خیابونا پرسه بزنم؛توام لی لی کنان پاشنه کفشتو رو هوا بکشیتا سر کوچه دنبالم بدوییو مثل اون وقتا شالمو دور گردنم بپیچیودستمو بگیری و بذاری تو جیبت،شونه به شونه ی هم قدم بزنیمویکی در میون توگوشم بگی:_خودت رو بپوشون سرما نخوریمنم با لجاجت بگم: بیخیال حو...
نه خیر درد تو با چایی نباتحل بشو نیست دختر ...وگرنه میرفتم یه چایی نبات حسابی براتمیاوردم که بخوری بلکه دردت بیفته...خانم جون؟ من که دل درد ندارمدل درد نداری مادر ولی درد دل که داری ...وقتی میشینی رو این تختو نیم ساعت به حوضخیره میشی یعنی درد دل داریدرد دلم با چایی نبات حل بشو نیستخندیدمو به چشمای مهربون سبز رنگش کهزیرش پر از چروک شده بود زل زدمگفت :اونجوری نگام نکن ما هم جوون بودیمخیلی هم از شما بهتر این چیزا حالیمون میشه...
رنج دنیا،فکر عقبا، داغ حرمان ، درد دلیک نفس هستی به دوشم عالمی را بار کرد...
گاهی خیال میکنم از من بریده ای!بهتر ز من برای دلت برگزیده ای!از خود سوال میکنم آیا چه کرده ام؟در فکر فرو می روم از من چه دیده ای؟فرصت نمیدهی که کمی درد دل کنم!گویا از این نمونه مکرر شنیده ای!از من عبور میکنی و دم نمیزنیتنها دلم خوش است که شاید ندیده ای!یک روز می رسد که در آغوش گیرمت!هرگز بعید نیست، خدا را چه دیده ای!...
درد دل دیوانه را دیوانه میداند که چیستکیوان بلدی...
من بلد نیستم وقتی دلم گرفت،باکسی درد دل کنم...بلد نیستم وقتی بی پناه بودم،به کسی پناه ببرم...من عادت کرده ام همه جا قوی باشم!و این بیشتر از همیشه ضعیفم می کند.......
تا محرمی مرهم زخمهای شما نشدهسفره دلتان را برای هر کسی باز نکنید گاهی درد دل کردناز درد دلتان کم نمی کنداز خودتان کم می کند...
هرچه غم، ذهنِ مرا خسته و مغشوش کندیک نفر هست به درد دل من گوش کند......
هنری : اگر گفتی آن چیست که برای هر کسی واجب است ، حتی واجبتر از نانِ شب ؟الین : ایمان به خدا؟ امنیت نیست؟ سلامتی چی عزیزم؟هنری : یکی که آدم باهاش درددل کند ! کسی که آدم را درک کند ! همین ......
درد دلهایت را به کسی نگو زیرا یاد میگیرند از کجا دلت را به درد آورند ...باور کنید عین حقیقته به حرفم گوش کنید...
بنشین رفیقتا که کمی درد دل کنیماندازه ی تو هیچکسی مهربان نبود!...
یه وقتایی چقد کم میشه مرهمهمون وقتا که درد دل زیادهیه وقتایی میخوای دیوونه باشیمیبینی توی شهر عاقل زیاده...
می برم این روزها نا م ترا آرام ترتا بمانم در شمار عاشقان گمنام ترنیستی فرصت برای درد دل کردن کم استدرد دل باشد برای دردهایی عام تر...
عادت ندارم درد دلم را،به همه کس بگویم...پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم...تا همه فکر کنند...نه دردی دارم و نه قلبی.....
بنشین رفیق...تا کمی درد دل کنیم...اندازه تو هیچکس مهربان نبود......