دردی است درد عشق که درمان پذیر نیست
عشق مهمان دل است و جان و دل مهمان او من دل و جان پیش مهمان درکشم هر صبح دم
بر دیدهٔ من خندی کاینجا ز چه می گرید گریند بر آن دیده کاینجا نشود گریان
مرا تا جان بود جانان تو باشی ... ز جان خوشتر چه باشد ، آن تو باشی