بر عکس هایت خیره ماندم؛ زیرِ لب گفتم لبخندِ شیرینت حرامِ دوربین باشد
دوربین دستش گرفته زندگیّ لعنتی آمده با گریههایم صحنهآرایی کند!
فکر کنم دیگه وقتشه خدا بیاد بغلمون کنه ، بگه ؛ یه دست واسه دوربین تکون بِده...