اگر یارش نخواهی شد مگیر از او غرورش را، که بازی دادن یک دل، سزایش مرگ و نفرین است
باید آرام رفت آنقدر آرام که حتی... روزی دلش برای صدای قدمهایت تنگ شود! آنقدر آرام که از این آرامشت دق کند... این سزای کسی است که قدرت را نمی داند...