جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
نام تو جزئی از اسم شب بودنگهبان ها را به ستوه آوردمتا سپیده....
هر سپیدهزیباترین تکراری دنیاستگشودنِ چشمانت...
هر سپیدهاز دریچهی چشمانتآفتاب بر گونههای شبنماحساس میتراودو جهانم را بوسه باران...
یک امشب را نخواب ای نور دیدهشب یلدا رسیدهکه خواب از چشمها یکسر پریدهشب یلدا رسیدهبکن کیف از سر شب تا سپیدهشب یلدا رسیدهیلدا مبارک...
در سحر گاه سپیده جمعه آذر سرد کله پاچه بعد ندبه باتو می چسبد عجیب...