سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
هوشنگ ابتهاج :حافظ اگر زنده بود شجریان را غرق در بوسه می کرد...حافظ بوسه بارانش کن..او تنها یک خواننده نبود! صدای یک ملت بود..مرغ سحر پر کشید......
️دم صبح که شد من بیدارم تو بیا به آغوش کشیدنت با من بوسه باران کردنم با تو ...!️ ️️️...
مرا سرمه کنبه چشمهایتبگذار ببینمت نگاهت کنمبوسه بارانبنوشمت....!باور کن من عشق راهمان اندازه که توییمیخواهم......
مرا سرمه کنبه چشمهایتبگذار ببینمت نگاهت کنمبوسه بارانبنوشمت....!باور کن من عشق راهمان اندازه که تویی میخواهم...️...
همین جان گفتنهایتگاهی چنان از دلم دل می بردکه انگشتانمبه هوس آغوش گرفتنتهمدیگر را بغل می گیرندو پلکهایم به شوق بوسیدنتهمدیگر را بوسه باران می کنند...
تو غزل عاشقانه ایکه در ردیف های آغوشملب قافیه ها را بوسه باران میکنی....
اگر هنوز عاشقی نکرده اید، در این برگریزانِ ﭘﺎﯾﯿﺰ،دست محبوبتان را بگیرید،و دور شوید از هیاهوی جهان !خلوتی کنید ، به آغوش بِکِشیدَش ...تمام عاشقانه هایی که از بَر هستید را در گوشش نجوا کنید ...و بوسه بارانش کنید، این تندیس شیدایی را ...وقت کم است ...!دست بجُنبانید ...!...
در آغوش بادجنگل گیسوانمبوسه باران می شود...
هر سپیدهاز دریچهی چشمانتآفتاب بر گونههای شبنماحساس میتراودو جهانم را بوسه باران...
آسمان دلت که گرفتباران میشوم برایتروى گونه هایت جا خوش میکنماشکهایت راقطره قطره همراه میشومتا کنارِ انحناى لبهایتبوسهبارانبوسه بارانت میکنم ...!!!...